کوه با نخستین سنگها آغاز می شود،
و انسان با نخستین درد...
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم.
... گامی خسته بر می دارم، کاغذهای کاهی دفتر شعرم که سادگی تو را به یادم می آورد و تو که همهء آسمان و زمینم پر است از بودن تو!
گامی دیگر بر می دارم، از تو دورم. دور اما با تو! دور اما مشتاق، دور اما صبور!
گامی دیگر بر می دارم، نور را خیره به شب می بینم و تو را بهت انگیز! چه شکوهی ست که از بودن تو با من، بر می خیزد! و شگفتا که سراسر نوری و شب از دور سراسر خیره!
گامی دیگر بر می دارم، و تو هستی و هنوز، با تو بودن سبب بودن من! و من از بودن تو می گویم، که تو هستی و هنوز با تو هستم تا تو!
گامی دیگر بر می دارم، و شبی تاریک است، و نگاهی روشن! که به تنهایی من می تابد، و مرا می خواند! به تو می اندیشم و
گامی دیگر بر می دارم....
شاگرد کند ذهنی بودم
که «فراموشی» را نیاموختم؛
آنگونه که انسان
با نخستین کلام آبی سحر،
شب را خاطره ای می انگارد
که از رشد خواب می گذشت!
نه! فراموش نمی کنم:
نه پرندهء خاموش نگاهت را
به هنگامی که شادی ماه را
در چشمان من می سرود
نه سنگنایی درد غیاب ترانهء بودن را
در لحظه های خیزش نفرین و مرگ.
آه، اگر عشق نمی بود
مرگ، چه واژهء ساده ای می شد!
آن که می ‌گويد دوستت می‌ دارم
خنياگرِ غمگينی‌ست
که آوازش را از دست داده است
ای کاش عشق را
زبان ِ سخن بود
من براي مرگ خود يک بهانه ميخواهم ...
يک بهانه ي پوچ عاشقانه مي خواهم ...
از غمي که مي داني .. با تو بودنم مرگ ست .. بي تو بودنم هرگز! ..
اگر بهانه اين باشد ..
من بهانه مي گيرم و عاشقانه ميميرم .. !
خدايا امشب بر کدامين درگاهت ناله سر بدهم؟؟ .. يا بر کدامين غمم اشک قشانی کنم؟؟ ..
از غروب بی طلوعت شکوه کنم يا از سياهی شبت که روزی سياه تر و ظلمانی تر را ارمغانم داد؟؟ ..
طلوع صبحت برايم زندگی را معنا می کرد .. طلوع صبحت برايم تولدی بود از آغاز روز .. اما اين طلوع غمبار را چگونه باور کنم ؟؟..
همه جا ويران شده .. در کوچه پس کوچه های محله خاطره هايم صدايی جز صدای فرياد و شيون نيست .. همه جا بوی خاک می آيد و خون. تو بگو که فرو ريختن خشتهای چندين هزار ساله را، اين فلعه تاريخی و مليم را چگونه باور کنم؟؟
*******************************
دوستت دارم مرا همین که هستم بپذیر
ودستانت را میبوسم
bah bah mibinam ke update kardid.... eyne hamishe matne ziba, delneshin,, va por az ehsas.... vaghean cheghad ghashange ke ye adam in hame ehsas dashte bashe tazeeeeee onam az jense MOZAKAR...lol
dige inke in akse ham kheyli ghashangeh... tosh zendegi moj mizane....
ye ahang i hast az Michael Jackson be naame "I'll be there" ke toosh mige :
whenever you need me, I'll be there
..... ;)
take care babe...
hamishe bekhand..
felan
سلام دوست عزیز. خیلی زیبا گفتی . یقینا این قدرت عظیم عشق هست که زندگی را به جریان میاندازه. راستش جوهر قلم من هم همین عشق هست. امیدوارم این جوهر هرگز در قلمم خشک نشه . و عشق شمع روشنی بخش همه شیهای تار همه باشه. این عشق میتونه به هر چیز با ارزشی ورزیده بشه .وگرنه زندگی واقعا بی معنا خواهد شد. شاد باشید و سربلند.
یک . دو سه . چهار .... . یکی یکی . دوتا دوتا ..... . هر چقدر سریع می شمارم . باز آن عدد بزرگ دور می نماید . وسعم نمی رسد
سلام خوبی؟ خوشی؟..... دفتر عشق آپدیت شد. منتظر حضور سبزت هستم...... در پناه حق... / شکایت از چشمانم......
سلام آرش جان
خیلی زیبا بود
منتظر نوشته های دیگه ات هستم
موفق باشی
سلام...چه شاگرد کند ذهنی بودم که به این دیری یافتم نخواهم توانست فراموشی را بیاموزم...بهم سر بزنی یه دنیا خوشحالم کردی...
سلام.آرش طولانی نوشتنت را.......
کوه با نخستین سنگها آغاز می شود،
و انسان با نخستین درد...
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم
سلام خسته نباشید داغ ٬ واسه اینکه هم وبلاگ خوشکلی داری هم نوشته هات خوشکل . خیلی ناز و زیبا می نویسی همیشه سبز و مهربون باشی و سبد زندگیت مملو از شکو فه های عشق و شادی منتظر دیدار یا حق .
سلام
خسته نباشی.خییییییییییلی خوشحالم که کمکمک داری به زندگی روی خوش نشون میدی.
مثل همیشه متن بسیار زیباوتاثیر گذاری نوشتی.
متنی که آدم رو بی اختیار به خلسه ،رویا... میبره.
امیدوارم ما رو از احساسات زیبات بی نسیب نکنی و زودبه زود آپدیت کنی.
کجایی گلم دلم برات تنگ شده
قصه ماتم من هر چی که بود هر چی که هست
قصه ماتم قلب خسته یه آدمه
وقت خوابه دیگه دیره نمیخوام قصه بگم
از غم و غصه برات هر چی بگم بازم کمه
نمیخوام مثل همه گریه کنم
دیگه گریه دل و وا نمیکنه
قصه پشت این پنجرها
غم و از دلم جدا نمیکنه
سلام
من تمام بی کسی هایم را قامت بسته ام و در طو لانی ترین سجده اندوه به اندازه همه نبود نهایت اشک میریزم و به بلندای یلدای فراقت با اهی از عمق قلب هزار پاره ام کابوس رفتنت را خاکستر میکنم.....
وای بر ما که تصور کردیم عشق را باید کشت
سلام
مثل همیشه قشنگ بود - شعر ندارم برات بنویسم
اومدم وبلاگت ولی آپ نبود منتظر بودم آپ کنی
موفق باشی و شاااااااااااااااااااد
سلام٬امیدوارم خوب باشین....خوشحالم که با وبتون آشنا شدم عزیز....واقعا زیبا نوشتی.....به منم سر بزن خوشحال میشم....در پناه آسمان...bye bye honey .
سلام!
اگر عشق نمی بود ، مرگ، چه واژهء ساده ای می شد...!
جداً راست می گی ها...! هنوز دارم به همین جمله آخری فکر می کنم. و از خودم عصبانیم که اون عشقی که نوشتی رو ندارم...
wowwwwww cheghad ghashangeh ke adam in hame doostaye naaz va ba ehsas dare..
Arash khan behet tabrik migam
:)
مرسی برا ی همه چی
خوبه
لوگوی جوکنامه رو تو وبلاگت بذار
بای
بسم الرب النور
سلام عزیز
خوب می نویسی . حتی گاهی خیلی خوب . ساده و صمیمی . دلم تنگ شد برای غم سنگین توی دلت .
ولی می دونم که همیشه یکی هست که حواسش به همه آدما هست . یکی هست که دوستمون داره . یکی هست که از تمام سختیها و دلتنگیها میشه بهش پناه برد . دلت رو بده به دست اون .فقط اونه که قدر دلهای شکسته رو می دونه .
حق نگهدار
كي صدا كرد منو كي صدا كرد / كي با آواز خوش عشق صدا كرد منو / كي صدا كرد / مثل شبنم با تن گل آشنا كرد منو / آشنا كرد / كي از اون پنجره بسته جدا كرد منو / كي از اون زندون صد ساله رها كرد منو / كي رها كرد / كيه اون كه مثل بارون با تن باغچه رفيقه / واسه تنهايي عاشق مثل شب گريه شفيقه / كيه اون كه توي سينش نفسه بهارو داره / تو كام مهربونش لطف قصه ها مو داره / كيه اون كه ميتونه طلوع آفتاب باشه / واسه انگشتر عشق نگين كمياب باشه / كي رها كرد كي رها كرد /كي صدا كرد كي صدا كرد/
*******************************
دوستت داريم و پشتيبانت هستيم . من آن شمعم كه با سوز دل خويش# فروزان مي كنم ويرانه اي را #اگر خواهم كه خاموشي بگيرم #:پريشان مي كنم ويرانه اي را ... راستي حامد عزيز خيلي مشتاقه اول باشه اميدوارم اينجوري بشه
دوست دارم روی لبها دیده میشه
یک لب واسه بوسیدن وجود نداره
توکه دستت به نوشتن آشناست
دلت ازجنس دل خسته ماست
دل دریارونوشتی همه دنیا رونوشتی
دل ماروبنویس
بنویس هرچه که ما روبه سراومد
بدقصه هاگذشت وبدتراومد
بگو از ما که به زندگی دچاریم
لحظه ها رومیکشیم نمیشماریم
بابت همه چیز ممنون
۳
سلام دوست عزیز من ... خسته نباشی ...
از اینکه به خونه پر از مهر و صفای درویشانه من گاهگداری نگاه میکنی و لطف و نظرتو شامل حالم میکنی بسیار ممنونم ...
آخرین مطلب و نوشته وبلاگتو خوندم ...
خیلی جالب و خوندنی بود ...
وقت تنگ و تعداد دوستان و نوشته های اونها زیاد ...
تا جایی که وقت و حوصله یاری میکنه حتما بهت سر میزنم و مطالب وبلاگتو می خونم و اگه لازم دیدم حتما نظر هم میدم ...
از اینکه به برخی از نوشته هات نمی تونم نظر بدم از همینجا عذرخواهی میکنم ...
امیدوارم که شما هم در تمام مراحل زندگیتون موفق و پیروز باشید و روزبه روز شاهد مطالب و موضوعات جالب و خوندنی از شما باشیم ...
آرزوی قلبی من موفقیت همه دوستان گل اینترنتیم هست ...
الهی که هیچوقت دلت غم نبینه ...
باز منتظر حضور سبزت هستم ...
یا حق
سلام خوبی؟. دفتر عشق آپدیت شد.... منتظر حضور سبزت هستم.... شاد باشی و پیروز. یا حق....../ همزاد کسی است که با او احساس عمیق پیوند میکنیم گویی راز و نیاز بین ما ، نه حاصل کوششی ارادی که ثمره موهبتی آسمانی است. این گونه پیوندی برای روح چنان ارزشمند است ، که بسیاری گفته اند چیزی با آن برابری نمی کند!!!
سلام
نوشته هات زیبان ...بازم بهت سر میزنم.
همیشه شاد باشی.
kasi chera inja UPDATE nemikonehhhhhhhhhhhhhhhh?
man neveshte haye ghashang ghashang mikhamaaaaaa....
:)
سلام...بازم منم...از مرموز بودن بدم میاد...چند وقته خیلی گیج شدم..اون کسی که برای پست بعدیه این کامنت گذاشته منم که اسم نداره این بلاگ اسکای شما هم اجازه نمیده واسه اون دوباره بذارم...واسه این اینو گذاشتم چون بدم میاد از مرموز بودن...
همواره شاد باشی و عاشق.
دوستت دارم را همواره فریاد بزن.