با حریق یادها همسفرم
وقتی دورم، به تو نزدیکترم


ناتمامیِ همیشه، مرا به یاد «تو» می اندازد و «یاد تو»!
با چشمهای بسته به تو نزدیکترم، هر چند...!
 راهِ هر روزه ایست که با پاهای ذهنم آشناست، و تو هستی، در تمام طول راه هستی... ــ باور کن!
باهم باز تار و پود آن کوچهء آشنا را می شکافیم و در سکوت رویاهایمان فقط با همیم ــ من و تو...مثل گذشته ها.
 هنوز هر از گاهی سفر پیاده رو را با تو دوره می کنم از ابتدای همان کوچهء آشنا تا آخر هر چه تکلیف شبم بود، امشب و هر شب!
 حالا پس از گذشت این همه، در خاطراتم فقط با توام. ــ فقط با تو...!
...و تو هستی ــ باور کن!


ماندم که شب که بیاید
خود را چگونه سمت خانه برانم

دارم به یک اتاق
دارم به میز
                 یک استکانِ چای
دارم به جای «عشق» می اندیشم
از «از تو گفتن» و با تو «از تو شنفتن»



                  Hand in hand... We walk along... Through distance

                            راستی! از پشت دیوار زندگی چه خبر؟!


نظرات 14 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 03:18 ق.ظ http://isis.blogsky.com

برج و کبوتر جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 03:46 ق.ظ http://borjokabootar.blogsky.com/

سلام آرش جان
مطالبت همچنان قشنگ هستند
در مورد آهنگ : من این آهنگ آپلود کردم حجمشم تقریبا ۴۰۰ کیلو بایت هست . اینم آدرسش
http://home.ripway.com/2005-3/271374/0.ram
موفق باشی

نازنین جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 06:05 ب.ظ http://sokotvaeshgh.blogsky.com

سلام بر عشق
امشب ای آئینه در اوج زلالی آمدی

از کدورت خالی خالی خالی آمدی

بوی شبنم،بوی سبزه،بوی شالی می دهی

سبزسبزی شاید ازراهی شمالی آمدی

از گذرگاه خیالم آمدی مانند پیش

یاکه اینبار از مسیر بی خیالی آمدی

پیش چشمانت پناهی گرم دارم از گناه

ای همه آغوش از بس لاابالی آمدی

برخلاف سابق ای مصداقی از اوج غزل

بی تکلف،صادقانه ،ارتجالی آمدی


مهرشاد جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 06:57 ب.ظ

از با تو بودن فقط تنها بودن را به من آموختی !

چرا که می دانستی بی تو هیچم ....

و از عشق فقط حسرت را برایم گذاشتی !

چرا که می دانستی لایق سوختنم ....

شازده خانوم شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 01:05 ق.ظ http://shazdekhanoom.blogsky.com/

از خبر پشت دیوار پرسیدی.
باید بگم خبری نیست
جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور
که مردمان به ان شادی بی سبب گویند.......

سعید شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 01:15 ق.ظ


این طرف دیوارمثل ساحلی که هر کسی پا روی ماسه هاش بزاره
ماسه ها درست به اندازه و شکل پاهاش در میادوقتی پاهاش رو دوباره برداره با اولین موج اگه نشد حتما با موجای بعدی جای پاهاش ناپدید می شه انگار هیچکس اونجا راه نرفته.......
کم کم هر چی نشونی هست ناپدید می شه. نه تنها جای پاها ،
حتی آب و همه چیزهایی که تو عمق اونن هم از یاد میره فقط هوامی مونه....
هوا..........
یکی می گفت:نفس کشیدن داره سخت میشه......!
به نظرم درست می گه.

اما طرف دیگه دیوار

این همون طرف که همه می خوان بدونن چه خبره.
شاید قشنگی و جذابیتش به اینه که به این سادگی ها نمیشه فهمید.
آدمایی رو دیدم که به هر زحمتی بود خودشونو به بالای دیوار
رسوندن ولی نمی دونم چرا اونا هم خبری از اون طرف نمیدن
یا اینکه فقط قسمتی شو می گن.
من فکر می کنم بخاطر اینه که می دونن بالاخره هر کسی یه
روزی از دیوار بالا میره و خودش می بینه......
این طوری لذتش بیشتره نه........

طنین سکوت شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 02:00 ق.ظ http://www.maho3tare.persianblog.com

سلام آقا آرش. اول باید تشکر کنم که به وبلاگ حقیر سرزدید.بعد هم اعتراف کنم که چقدر ریبا مینویسید! چقدر زیبااااااا!!! راستش خیلی خسته ام . فقط دو مطلب آخر رو خوندم که خوب مشت نمونه خروار هست.من واقعا لذت بردم. ولی بقیه مطالب رو حتما میخو نم. شاد باشید و تندرست و سربلند.

مهناز شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 11:32 ق.ظ

از این سوی دیوار هیچ خبری نیست،
به جزء امید، زندگی، عشق، صمیمیت..
در این سوی دیوار معجزه رخ می دهد،
دلی با لبخندی شاد می شود، نگاهی با نگاهی آمیخته
و محبت جوانه می زند..
این است زندگی در این سوی دیوار...

مریم یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 12:05 ب.ظ http://meslemaryam.blogsky.com

از ته دل می گم :خیلی قشنگ بود...
می خوام بهت توصیه کنم که کتاب «در کنار رود پیدرا نشستم و گریستم» مال پائولو کوئیلو رو اگه نخوندی، بخونی. حرفات منو یاد اون انداخت...همین

رز سفید یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 11:38 ب.ظ http://www.ghoroobesiahpoosh.blogsky.com

سلام دوست خوبم.....غروب سیاه پوش با چهره ای تازه و نو آپ دیت شد......در پناه حق....یا علی....

سمیرا جوووووون دوشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 02:48 ب.ظ http://baaghali.blogsky.com

ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد

در دام مانده باشد و صیاد رفته باشد

ای وای بر مکتبی را استاد عشق نباشد

شاگرد مانده باشد استاد رفته باشد

ایما دوشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 03:52 ب.ظ

....

شاجین دوشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 09:06 ب.ظ http://shajin.blogsky.com

کوچه اما هرچی که هست/ کوچه خاطره هاست/ اگر تشنه است اگر خشک/ مال ماست/ کوچه ماست/اما ما عاشق رودیم مگه نه؟نمی تونیم پشت دیوار بمونیم/مایک عمر تشنه بودیم مگه نه؟ نباید آیه حسرت بخونیم /..... یه روزی ؛ هر روزی باشه؛دیروزود/ می رسیم باهم به اون رود بزرگ.
به سرنوشت نه آن حدی که دیکران معتقدند.در وبلاکم نظرم را نوشته ام. موفق باشی

مهدی خاطره چهارشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 12:42 ق.ظ http://khaterehmordab.blogsky.com

سلام
بسیار زیبا وعالی بود... ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد